محور اول، رابطه با آمریکا و تحولات بینالمللی متأثر از آن بود.محور دوم مباحث داخلی و بداخلاقی سیاستمداران بود که حادثهای تلخ را در کشور رقم زد. بخش مهمی از بیانات معظمله به این موضوع معطوف بود و در همین بخش بود که رسانهها و ارباب قلم از نکته بسیار مهم دیگری که رهبر معظم به آن پرداخته بودند غفلت کرده و کمتر درباره آن بحث کردند و آن حقوق اساسی ملت و حقوق بنیادین مردم بود که در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت.
رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی در بخشی از فرمایشات خود به تضییع حقوق اساسی مردم پرداخته و جایی که اتهام ثابتنشدهای متوجه برخی از مقامات شده بود را خلاف شرع، خلاف قانون، خلاف اخلاق و نهایتا تضییع حقوق اساسی مردم دانستند. سپس در ادامه یکی از حقوق اساسی مردم را وجود آرامش روحی و امنیت روانی و امنیت اخلاقی دانستند. با دقت در این بیانات ارزشمند متوجه دو اصل قانون اساسی میشویم که دقیقا مورد تأکید معظمله بود.
درخصوص ورود اتهام به دیگران اصل37 قانون اساسی مقرر میدارد: « اصل، برائت است و هیچکس از نظر قانون مجرم شناخته نمیشود، مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.» ایشان در ابتدا با خلاف شرع و خلاف قانون خواندن این اتهام درواقع اشاره به این اصل داشتند که اصل برائت از اصول پایهای رفتار در جامعه انسانی است و علاوه بر وجود دلایل متعدد شرعی، عقلی و عرفی در قانون اساسی نیز به آن تأکید شده که امروزه از حقوق بنیادین بشر بهحساب میآید.
فراتر از اصل برائت که در حوزه شخصی افراد محدود میشود البته با آثار اجتماعی عظیم، اشاره به امنیت روانی و اخلاقی جامعه شد که حقی است عام برای افراد و برای اجتماع. بشر نیازمند امنیت اخلاقی و نیازمند امنیت روانی است تا بتواند زندگی آرام اما پرتلاش خود را در جهت رشد فردی و جمعی انجام دهد و به سرحد کمال برسد؛ آنگونه که آرمان بشریت بوده و مورد تأکید دین مقدس اسلام نیز واقع شده است.
بدیهی است جامعهای که انسانها در آن درگیر مباحث غیرواقعی و غیرمؤثر و حاشیهای باشند از مسیر اصلی بازمانده و چهبسا دچار انحراف شده و نهایتا سیمرغوار از سیمرغ کمال و رشد و تعالی باز خواهند ماند. عدمتعرض به حیثیت افراد حکم قانون اساسی است که مقرر داشته: «حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند.» دقت در این بحث از سوی شخص اول مملکت بسیار مهم ارزیابی میشود و دغدغه فکری ایشان را نسبت به امنیت اخلاقی و روانی جامعه بیانگر است؛ موضوعی که غالب رهبران و مقامات سیاسی دیگر کشورها به آن بیتوجه بوده یا کمتر عنایت میکنند.
از اینجا روشن میشود که اصرار معظمله در جلسات با مقامات یا دیدارهای عمومی برای حفظ آرامش، پرهیز از اختلاف، وحدت و اتحاد بین مقامات و مسئولان ریشه در این تفکر داشته و دارد که هرگونه اختلاف و طرح مباحث فرعی دو آسیب درپی خواهد داشت؛ اول ایراد تهمت و افترا به یکدیگر که نتیجهای بهجز تشدید اختلافات و کدورتها ندارد و بهره اصلی آن به دشمن میرسد و دوم رختبربستن امنیت اخلاقی و روانی جامعه که نقض حقوق اساسی مردم بوده و به دامن زدن اینگونه اختلافات در جامعه منجر شده و نهایتا به تعبیر قرآن ازهمگسیختن پایههای جامعه اسلامی را دربر خواهد داشت.
با تأکید معظمله بر این دو نکته مهم که قانون اساسی نیز در اصول 37 و 22 به آن پرداخته بهخوبی روشن میشود که پاسدار واقعی قانون اساسی و حقوق اساسی مردم کسی نیست جز رهبری معزز نظام که جادارد سایر مقامات و نهادها بر این نسق حرکت کرده و بکوشند تا پاسداری از قانون اساسی را از معظمله فراگیرند.
*سخنگوی شورای نگهبان